گزارشی از سفر مرجع عالیقدر حضرت آیت اللّه العظمی فاضلی بهسودی(مدظله العالی) به تهران-شهرری، به مناسبت چهارمین سالگرد ارتحال حضرت آیت اللّه العظمی محقق کابلی(رحمة اللّه عليه) روز جمعه مورخ 26/3/1402ش. برابر 27 ذیقعده 1444ق.
(قسمت سوم) مراسم چهارمین سالگرد ارتحال مرجع فقید در مسجد خاتم النبیین(ص)-شهرری مرجع عالیقدر حضرت آیتاللّه العظمی فاضلی بهسوی(مدظله العالی) که به منظور شرکت در مراسم چهارمین سالگرد ارتحال مرجع فقید در مسجد خاتم النبیین(ص) شهرری، حضور یافته بودند. در خاتمه این مراسم جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای عبدالمجید اکبری دره صوفی سخنرانی کرد. ایشان در ابتدا یاد و نام مرجع فقید حضرت آیتاللّه العظمی محقق کابلی را گرامی داشت و از خداوند متعال برای مرجع عالیقدر حضرت آیتاللّه العظمی فاضلی بهسودی آرزوی توفیق روز افزون و سلامتی مسئلت کرد. از حضار گرامی که به خاطر شرکت در مراسم سالگرد مرجع فقید سپاسگزاری کرد. آقای اکبری در باره «جایگاه تکریم و نقش علما در آموزههای اسلامی» در چهار محور ذیل صحبت کرد: 1- اهمیت و ضرورت تکریم و احترام علما 2- دلیل احترام به علما 3- گونههای احترام بر اساس و روایات 4- ویژگیهای مرجع فقید حجت الاسلام و المسلمین آقای اکبری با قرائت این حدیث از پیامبراکرم(ص) سخنانش را شروع کرد: ألا اُخبِرُكُم عَنِ الأَجوَدِ الأَجوَدِ ؟ اللَّهُ الأَجوَدُ الأَجوَدُ، وأنَا أجوَدُ وُلدِ آدَمَ، وأجوَدُهُم مِن بَعدي رَجُلٌ عَلِمَ عِلماً فَنَشَرَ عِلمَهُ، يُبعَثُ يَومَ القِيامَةِ اُمَّةً واحِدَةً، ورَجُلٌ جادَ بِنَفسِهِ في سَبيلِ اللَّهِ حَتّى يُقتَلَ؛ آيا شما را از برترين بخشنده آگاه سازم؟ خداوند، بخشندهترين است و من، بخشندهترين فرزند آدم هستم و بخشندهترين كس، پس از من، مردى است كه دانشى را آموخته و آن را منتشر مىكند كه روز قيامت [به صورت] يك امّت واحده برانگيخته مىشود و نيز مردى كه جان خود را در راه خدا بذل كند تا آن كه كشته شود .( كنزالعمّال : ج ۱۰ ص ۱۵۱ ح ۲۸۷۷۱) ایشان در باره اهمیت و ضرورت تکریم و احترام علما تصریح کرد: در آموزههای دینی عالمان و مراجع معظم پس از مقام انبیا و اولیای الهی نه تنها دین داری و اخلاقیات جامعه را سامان میدهند بلکه در حقیقت دنیا و آخرت جامعه اسلامی به واسطه راهنمایی و فتاوای آنان سامان پیدا میکند. به عبارت کوتاه آنان ئائب امام زمان(عج) میباشند. لذا تکریم و احترام آنان ضروری و لازم است. آقای اکبری در ادامه سخنانش تصریح کرد: در قرآن کریم دهها آیه در باره عظمت و جایگاه علما و به اصطلاح امروز فقها آمده است. از باب ضیق وقت تنها به آیه 9 سوره زمر اشاره کرد.(هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ؛آيا كسانى كه مى دانند و كسانى كه نمى دانند يكسانند تنها خردمندانند كه پندپذيرند. ایشان در باره فضیلت عالمان دینی از نگاه روایات به سه روایت اکتفا کرد: پیامبر اکرم(ص) أكرِمُوا العُلَماءَ فَإِنَّهُم وَرَثَةُ الأَنبِياءِ ، فَمَن أكرَمَهُم فَقَد أكرَمَ اللّهَ ورَسولَهُ(كنزالعمّال: ج 10 ص 150 ح 28764.) امام علی(ع): لاَ تُحَقِّرَنَّ عَبْداً آتَاهُ اَللَّهُ عِلْماً فَإِنَّ اَللَّهَ لَمْ يُحَقِّرْهُ حِينَ آتَاهُ إِيَّاهُ.( بحار الانوار ج، ص۴۴) امام علی(ع): مَنْ وَقَّرَ عَالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ(عيون الحكم و المواعظ ص439)
ایشان در ادامه سخنانش گفت: در سیره علما نیز بر تکریم و احترام علما تأکید شده است. آیتاللّه شهید عبدالحسین دستغیب روایت ذیل را از پیامبر اکرم(ص) در مورد عظمت علما نقل کرده است: سيأتي زَمانٌ على اُمَّتي يَفِرُّونَ مِن العُلَماءِ كما يَفِرُّ الغَنَمُ عنِ الذِّئبِ، فَإذا كانَ كذلِكَ ابتَلاهُمُ اللّهُ تعالى بثلاثةِ أشياءَ : الأوَّلُ : يَرفَعُ البَرَكَةَ مِن أموالِهِم، و الثاني : سَلَّطَ اللّه ُ علَيهِم سُلطاناً جَائِراً، و الثالث : يَخرُجُونَ مِن الدنيا بلا إيمانٍ(میزان الحکمه، جلد8، ص565). پيامبر خدا(ص): به زودى زمانى بر امّتم فرا مى رسد، كه از علمايشان مى گريزند همان گونه كه گوسفند از گرگ مى گريزد. وقتى چنين شد خداوند متعال آنها را به سه چيز گرفتار كند : اول اين كه بركت را از اموال ايشان مى گيرد. دوم اين كه پادشاهى ستمگر را بر آنان مسلّط مى گرداند و سوم اين كه بى ايمان از دنيا مىروند. آیتاللّه دستغیب احترام و جایگاه علما و پیروی از دستورات آنان را به اندازه ای مهم میداند که وقت مردم از آنان فاصله میگیرد خداوند آنان را به بلاهای که در روایت اشاره شد مبتلا میکند. آیتاللّه حائری، مؤسس حوزه علمیه قم گفته است: من اگر به جایگاه رسیدم به خاطراحترامی بوده است که به استادم سیدمحمدفشارکی داشتم. امام خمینی وقتی نام استادش، مرحوم شاه آبادی را میبرد با تعبیری روحی فداه، سخن میگفت. شهید مطهری نیز وقتی به نام استادش علامه طباطبایی می رسد از همین تعبیر(روحی فداه) استفاده میکرد. آیتاللّه بروجردی در حرم حضرت معصومه(س) در حین درس متوجه میشود که یکی از شاگردانش به قبر آیتاللّه حائری یزدی تکیه کرده است، از بالای منبر تذکر میدهد که به قبر ایشان تکیه نکند ایشان برای اسلام و بیان احکام الهی زحمت ها کشیده است. و تکیه کردن به سنگ قبر ایشان را بیاحترامی تلقی کرد. ایشان تصرحی کرد: در کنار دلیل شرعی دلیل عقلی هم بر احترام علما دلالت میکند و آن شکر منعم است، آنان تلاش فراوانی برای بیان و استنباط احکام شرعی انجام داده و در اختیار مردم قرار داهاند. لذا حق بزرگی به گردن ما دارند. من از نوارهای علامه مدرس افغانی شنیدم که میگفت: یک وقتی در نجف 85 نفر طلبه افغانستانی حضور داشتند که 45نفر آنان مجتهد بودند. امروز در سرتاسر عالم چقدر طلبه و مجتهد داریم. نسبت به جمعیت قطعا بسیار کم است. امروز بیاحترامی به علما و به استاد رایج شده است. و با احترام از آنان نام نمی برد. فتوای میرزای شیرازی از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی چه قدر تأثیرگذار بود و جایگاه و تبعیت مردم را از ایشان نشان میدهد. سید ابوالحسن اصفهانی در زمان پهلوی احترامی که به لباس روحانیت داشت چقدر تأثیر گذار بود. آیتالله کاشانی و خوانساری در نجات کشور عراق از سلطه انگلیسیها پیش قدم بودند و خود ایشان در جبهه شرکت کردند و زخمی شدند که چه قدر تأثیر گذار بودند. نقش امام خمینی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نقش مقام معظم رهبری و آیت اللّه سیستانی در مهار داعش چه قدر تأثیر گذار بود. در افغانستان شیهد اسماعیل بلخی، آیت اللّه واعظ بهسودی و مرجع فقید آیت اللّه محقق کابلی پیشگام، انقلاب و جهاد بودند و در مسائل سیاسی، اجتماعی و مدیریت کلان جامعه چقدر تأثیر داشتند. از باب شکر نعمت لازم و واجب است که علما را تکریم کنیم و یاد و نام آنان را گرامی بداریم.
و: احترام به اساتید: پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «إِنَّ اللّهَ وَضَعَ أَرْبَعاً فِي أَرْبَعٍ؛ بَرَكَةُ الْعِلْمِ فِي تَعْظِيمِ الْأُسْتاذِ(ینابیع الحکمة، ج4، ص237.) مرجع فقید به اساتیدش احترام ویژه قائل بود و بر ما هم لازم است که به اساتید خود و آیتالله کابلی که استاد بیواسطه و باواسطه ما است احترام بگذاریم و یاد و نام او را گرامی بداریم. ایشان در پایان به چند مورد از اقسام احترام به فقها اشاره کرد. الف: زیارت و دیدار علما: بر همه لازم است که به زیارت و دیدار علما مشرف شود ب: سلام به علما: هر جایی که با علما مواجه شدیم سلام کنیم و یا از کسانی که محضر آنها مشرف میشوند بخواهیم که سلام ما را خدمت آنان ابلاغ کند. ایشان در این زمینه به روایت امام علی(ع) استناد کرد: وَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَيْهِ وَ عِنْدَهُ قَوْمٌ فَسَلِّمْ عَلَيْهِمْ جَمِيعاً وَ خُصَّهُ بِالتَّحِيَّةِ(الکافي،ج1، ص۳۷) ج: به پا خواستن در برابر عالم: د: پرهیز از منازعه باعالم: ایشان به حضار محترم توصیه کردند که از مرجع عالیقدر حضرت آیت اللّه العظمی فاضلی بهسود(مدظله العالی) خلف صالح مرجع فقید بهره ببرند. و با ذکر توسل مراسم را به پایان رساند.
آقای اکبری در در بخشی از سخنانش اشاره به تاریخ اجتهاد و مرجعیت داشت و گفت: در زمان پیامبراکرم(ص) مرجع عام خود پیامبر اکرم(ص) بود و به اجتهادی هم نیاز نبود. مردم مستقیم به پیامبراکرم(ص) مراجعه و مسائل شرعی در امور دنیا و آخرت خودشان را مستقیم از آن بزرگوار دیافت میکردند. در زمان خلفا به حدیث و سنت پیامبراکرم(ص) و ظاهر قرآن عمل میکردند. و در جاهایی که مسایل شرعی را متوجه نمیشدند، به امام علی(ع) مراجعه میکردند. در عصر امام حسن و امام حسین(ع) مردم به صورت وحشتناکی از این دو امام فاصله گرفتند که باعث تباهی جامعه شد. در زمان امام سجاد امام باقر و امام صادق و امامان بعدی تلاشهای زیادی انجام گرفت و شاگردان مکتب أئمه حدود 6600 جلد کتاب سخنان، سنت وسیره ائمه را نوشتند و در اختیار مردم قرار دادند. شیخ حر عاملی بخشی از آنها را جمع کرده و در اختیار مردم قرار داده است. در زمان غیبت صغری حضرت ولیعصر(عج)، نائبان خاص امام زمان، مرجعیت دینی را به عهده داشتند و در زمان غیبت کبری مرجعیت عام به عهده فقها هستند. فتوا دادن در زمان خود أئمه هم رایج بود امامان به شاگردان و علمای مورد اعتماد شان دستور میدادند که در بین مردم حضور پیدا کنند و مسائل شرعی آنان را پاسخ دهند. اولین مرجع عام در اواخر قرن چهار و اول قرن پنجم شیخ طوسی است که کتاب المبسوط را نوشت. قبل از ایشان استادش شیخ مفید ابن عقیل، شیخ صدوق، گرچه فتوی میدادند ولی مرجع عام نبودند. آنان در جواب سؤالهای شرعی مردم متن روایت را مینوشتند. شیخ صدوق با استفاده از کتاب من لایحضره الطبیب زکریای رازی که در موضوع پزشکی نوشته و مورد مراجعه مردم قرار گرفته بود؛ کتاب من لایحضره الفقیه را نوشتند و در اختیار علمایی که خود شان توان فتوا دادن را نداشتند قرار دادند. در عصر بعد، شیخ بهایی، مجلس اول و دوم، شیخ انصاری، صاحب جواهر، آیتاللّه بروجردی، آیت اللّه حکیم، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزایی شیرازی، آیت اللّه خویی قرار دارند و هرکدام آنان مثل خورشید نور افشانی کردند. پای درس آیتاللّه خویی چندین مرجع تقلید حضور پیدا میکردند که یکی از آنان آیت اللّه محقق کابلی بودند. در آن زمان از علمای افغانستانی چند نفر واجد شرایط مرجعیت بودند و لی هیچ کدام آنان جرئت نکردند که مرجعیت را به عهده بگیرند. اما آیت الله کابلی همانگونه که در جهاد پیشگام بود در مرجعیت هم پیش گام شد. و در سال 1372 مرجعیت عام را به عهده گرفتند. آیت الله کابلی در طول مرجعیت خود خدمات ارزشمندی انجام داد، همانگونه که نماینده ولی فقه جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای اسماعیلی اعلام کردند، 24 تا مرکز فرهنگی در کنار 15دفتر ارتباطی از آن مرجع فقید به یادگار مانده است. در مسایل مختلف جامعه را هدایت و راهنمایی کردند و ثمرات ارزشمندی از ایشان به جا ماند. در سال 1398 که ایشان به جوار رحمت الهی پرکشید، بحمداللّه خلف صالح و شاگرد برجسته ایشان حضرت آیتاللّه العظمی فاضلی بهسودی سکان دار جامعه شد و مراکز فرهنگی و دفاتر ارتباطی به درایت و مدریت این مرجع عالیقدر اداره میشود. یک جستجویی که کردم، تنها 15تا مرکز در کابل است. همینگونه در مزار شریف، مرکزفرهنگی امام صادق در بامیان و مصلی که در شهرک جبرئیل است واقعا از افتخارات جهان اسلامی حساب میشود. آقای اکبری در پایان سخنرانیاش به ویژگیهای آیت اللّه العظمی محقق کابلی اشاره کرد و خصوصیات ذیل را برای مرجع فقید برشمرد: الف: توکل و توسل: ایشان تصریح کرد: من طلبه بودم و با چشم خودم دیدم در حرم حضرت معصومه(س) در سن کهولت بیش از یک ساعت و نیم دعاهای طولانی را قرائت میکرد که هیچ کدام از جوانان امروز تحمل این کار را ندارند. ایشان با اخلاص انجام میداد. صریح قرآن است که عملی ماندگار است که از روی اخلاص انجام شده باشد، این شور و شعف و برکاتی را که امروز از ایشان مشاهده میکنیم از برکت اخلاص آن مرجع فقید است. ب: تحمل سختیها: مرجع فقید در سن24 سالگی به حوزه علمیه نجف مشرف شد و سختیهای زیادی را در تحصیل علم و دانش و اخلاق تحمل کرد و حدود 20 سال از وجود مراجع آن حوزه استفاده کرد. د: نظم دقیق: یکی دیگر از ویژگیهای مرجع فقید نظم دقیق ایشان بود که متأسفانه امروزه یکی از معضلات جامعه ما بینظمی است. ه: مطالعات عمیق: ایشان در حین درس کتابهای پائینتر را تدریس میکرد و مطالعات عمیقی داشت. علامه مدرس افغانی میگفت که چهار شخصیت افغانستانی در نجف مطرح بودند: آیت اللّه واعظ، آیت اللّه فیاض، آیت اللّه محسنی و آیت اللّه محقق کابلی